اندر احوالات دانشگاه رفتن پسران !!!!!!!!!!
اینجا خاطراتـــــــه که ماندگار میشه
تاریخ : 21 / 9 / 1390
نویسنده : سمانه

همیشه حق تقدم با خانماست البته این جا یه کم استثنا قائل شدیم (به بزرگواری خودتون ببخشید!!!)

 

اندر احوالات دانشگاه رفتن پسران...

ترم اول (ترم جو گیریدگی)

الو سلام مامانی. منم ...

وای مامانی نمی دونی چقدر اینجا خوبه. دانشگاه فضای خیلی نازیه. وای خدا خوابگاه رو بگو.

وقتی فکر می کنم امشب روی تختی می خوابم که قبل از من یه عالمه از نخبه ها و دانشمندای این مملکت توش خوابیدن -

و جرقه اکتشافات علمی از همین مکان به سرشون زده – تنم مور مور میشه...

راستی اینجا تو خوابگاه یه بوی مخصوصی میاد که شبیه بوی خونه اصغر شیره ای همسایه بغلیمونه.

دانشجوهای سال های بالاتر میگن این بوی علم و دانشه!

لامسب اینقدر بوی علم و دانش توی فضا شدیده که آدم مدهوش میشه!!!

پریشب یکی از بچه ها به خاطر Over Dose
از خوابگاه رفت بخش مسمویت بیمارستان!

ترم دوم (ترم عاشق شدگی)
آه ای ... ای عشق من. همه زندگی من.

می خواهم درختی شوم و بر بالای سرت سایه بیفکنم تا بر شاخسار من نغمه سرایی کنی.

می خواهمت با تمام وجود عزیزم.

همه پول و سرمایه من متعلق به توست.

بدون تو این دنیا رو نمی خوام. کی میشه این درس من تموم شه تا بیام بات ازدواج کنم...

امروز یک ساعت پشت پنجره کلاستون بودم و  رخ زیبایت را که همچون پروانه ای در کلاس می درخشیدی تماشا می کردم...

ترم سوم (ترم افسردگی)
الو مامان سلام.

... منو ول کرد و گذاشت رفت!

مامان جون افسرده شدم اولین عشقم بود دارم میمیرم از غصه.

ای خدا بیا منو بکش راحتم کن.

مامان من این زندگی رو نمی خوام.....

ترم چهارم (ترم زرنگ شدگی)
الو سلام ... جون خوبی عزیزم؟

منم ...! کجایی نفس؟ نیستی؟

دلم تنگ شده واست. گنجشک کوچولوی من. بیا ببینمت قربونت برم...

... جون من پشت خطی دارم. مامانمه. بعداً بت زنگ میزنم.......

الو به به سلام چطوری ...جون؟

آره بابا داشتم با مامانم صحبت می کردم...

پیرزن دلش تنگ شده واسم! جوجوی من حالت خوبه؟

به خدا منم دلم یه ذره شده واست.

باشه عزیزم فردا ساعت 11 پارک پشت دانشکده اقتصاد...

ترم پنجم (ترم مشروطه گی)
الو سلام استاد!

قربون بچه ات! دارم مشروط میشم، 2 نمره بم بده.

به خدا دیشب بابام سکته کرد، بیمارستانه.

مامانم هم از غصه افتاد پاش شکست الان تو آی سی یو بستریه.

منم ضربه روحی خوردم دچار فراموشی شدم اصلاً شما رو هم یادم نمیاد ....

قول میدم جبران کنم....

ترم ششم (ترم ولخرجیدگی)
الو مامان من خونه می خوام!

راستی اون 50 تومنی که 3 روز پیش فرستادی تموم شد.

دوباره بفرست.خرج پروژه ام شد!!!

ترم هفتم (ترم پاتوقیده گی)
خودتون دیگه میفهمین

!!!

ترم هشتم (ترم فارغ التحصیلگی)
الو سلام خانم.

واسه این آگهی که توی روزنامه دادید تماس گرفتم.

                 فرموده بودید آبدارچی با مدرک لیسانس و روابط عمومی بالا....




|
امتیاز مطلب : 32
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
موضوعات مرتبط: سرگرمی , ,
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








آخرین مطالب